گروه درماني در نوجوانان پرخاشگر

psychology

تفصيل:نوجواني پويا داشتن  براي هر نوجواني مشكل است.وظيفه عمده براي نوجوانان اين است كه خودشان باشند (لبل ، 2005) طبق نظريه (گلدستين وگليك 1987) دوره نوجواني شامل فرايند رشدي است كه در آن جواني از حالت وابستگي وخامي بچگانه به سمت رسيده بودن از نظر اجتماعي –رواني وفيزيكي در حركت است.ليكن براي نوجوان خودش بودن(استقلال) با توجه به تغييرات رشدي كه در دوران نوجواني اتفاق مي افتد خيلي مشكل است.براي كودكان نوباوه كه بين سنين يازده تا چهارده قرار دارند تغييرات درتمامي جنبه هاي زندگي شان اتفاق مي افتد. (لبل ،2005)براي مثال آنها يك بلوغ سريع وجهش رشد را مانند رشد جنسي – تغييرات صدا وافزايش بوي بدن را تجربه مي كنند.

نوجواني همچنين شامل يادگيري تفكرات انتزاعي ومنطقي پيچيده ،مديريت تغييرات خود انگاره ونوسانات خلقي مكررميباشد.به علاوه تغييرات ناشي از بلوغ ،عموماً روابط بين همسالان را تغيير مي دهد. وبيشترين تمركز روي دوستيهاي همسالان در طي اين دوره است. در دوران نوجواني نياز شديدي به تاييد از طرف همسالان وجود دارد، وقتي كه هنوز محبت وحمايت مناسبي را در خانه دريافت مي كند.اگر نوجوانان تشويق ،راهنمايي وتربيت مناسبي را از طرف خانواده وهمسالان دريافت نكنند آنها مي توانند تكانشي عمل كنند .وكنترل مناسبي بر روي خشم خود نداشته باشند (گلدستين وگليك ،1987 ، ص 280)خشم وعصبانيت مي تواند در يك سري از موقعيتها وبراي هر كسي ودر هر سني به خصوص در دوران نوجواني پيش بيايد .در حين عصبانيت مي تواند علائم فيزيولوژيكي در شخص عصباني  بروز كند ،نظير افزايش جريان آدرنالين- افزايش ضربان قلب –انقباض ماهيچه ها – چنگ شدن دستها وبرافروختگي صورت.(سيسكو1991)همه علائم خشم براي افراد وقتي كه احساس مي كنند سلامتي شان در خطر است،مي تواند هشدار دهنده باشد.عملكرد نوجواناني كه خشمگين مي شوند  مي تواند شامل دعوا، اختلال ،در گير شدن ، نافرماني وافزايش رفتارهاي جلب توجه كننده باشد.(تاماكي 1994) اين رفتارها ممكن است منجر به پرخاشگريهاي ضد اجتماعي ودر گيري با همسالان شود.

نوجواناني كه دوستيهايشان را از دست مي دهند يا در روابط با همسالانشان مشكل دارند به نظر ميرسد كه از طرف همسالان طرد مي شوند. (مونت1997) اكثريت كودكاني كه توسط همسالان طرد مي شوند سطح بالايي از پرخاشگري فيزيكي وكلامي را به همسالان خودشان نشان مي دهند ،مزاحمت ايجاد مي كنند وبه طور مكرر تكاليف مدرسه را انجام نمي دهند.تلاشهاي مداخله اي اخير روي افزايش مهارتهاي اجتماعي كودكاني كه از طرف همسالان طرد شده اند متمركز شده است .(آشر وكوي1977) يك برنامه تمرين مهارتهاي اجتماعي را به وجود آورده اند كه در آن گمان مي شد افزايش رفتارهاي مثبت مي تواند منجر به كاهش رفتارهاي پرخاشگرانه شود . اين برنامه به كودكان ياد مي دهد كه چگونه مشاركت، همكاري وفعاليت هاي جمعي بكنند تا مورد تاييد قرار گيرند. گرچه اين مهارتها تعاملات اجتماعي مثبت را افزايش داد،آنها ضرورتاً همه رفتارهاي پرخاشگرانه را از بين نبردند.(مونت1997)براي از بين بردن رفتارهاي پرخاشگرانه درمانهاي ديگري روي تغيير تقويتهاي شرطي متمركز شده اند.(مونت1997) از آنجايي كه كودكان وقت زيادي را با والدينشان  صرف كرده اند كه آنها روحيه  پرخاشگري  دارند، ،مداخلات نياز به تمركز روي كنش متقابل بين كودكان و والدين دارد .وقتي كه والدين به طور ناهماهنگ رفتارهاي پرخاشگرانه كودكانشان راتنبيه ميكنند يا اصلاً تنبيه نمي كنند ،كودكان ياد مي گيرند به وسيله رفتارهاي پرخاشگرانه آن چيزي را كه مي خواهند به دست آورند.(مونت1997) به خاطر اين واقعيت والدين نياز دارند كه راهنمايي شوند ورفتارهاي غير پرخاشگرانه را تقويت كنند.

جرالد پاترسون(1982) ودانشكده وي از آزمايشگاه يادگيريهاي اجتماعي اورگان( oregun ) سالهاي زيادي را برروي اين مداخلات اختصاصي تقويت،تحقيق كردند. والدين در اين برنامه ياد گرفتند كه چطور اين چرخه تقويت رفتار پرخاشگرانه  را بشكنند .(مونت1997) .(پاترسون1982) يك كاهش 63 در صدي رفتارهاي پرخاشگرانه را در كودكاني كه در برنامه وي شركت كردند، درمقايسه با 17 در صد كاهش دركودكاني كه  بيشتردر برنامه هاي معمولي شركت كردند ،گزارش كرده است. يكي از راههاي بسيار موثر براي پرداختن به پرخاشگري نوجوانان  كه در مشاوره مورد توجه قرار مي گيرد، مداخلات معيني است كه براي افزايش مهارتهاي اجتماعي  و آموزش والدين نوجوانان، بكار برده مي شوند.در موقع مشاوره با نوجواناني كه  مشكل كنترل خشم وپرخاشگري دارند ،چيزي كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه آيا مشاوره گروهي انجام شود يا فردي؟ نوجوانان تمايل دارند كه بيشتر در مشاورات گروهي قرار داده شوند زيرا كه آنها اغلب در مقايسه با بزرگسالان ترجيحاً مي خواهند كه با نوجوانان ديگر صحبت داشته باشند. (جاكوپس،ماسون وهارويل 1998،ص20)گروه درماني براي نوجوانان داراي مزاياي زيادي نسبت به درمان انفرادي است. (شاپيرو،پلتز،برنادت-شاپيرو1998)نوجوانان از گروه درماني بهره بيشتري مي برند، به خاطر اين واقعيت كه تنها نيستند و همچنين اين يك اصل كلي در مورد نوجوانان است .

آنها همچنين مي توانند تعدادي از مهارتهاي اجتماعي را از خود بروز دهند ،از قبيل توانايي شنيدن وهمكاري با ديگران ويا اينكه نسبت به تجربيات ،افكار واحساسات ديگران حساسيت پيدا كنند.به علاوه نوجوانان مي توانند از طريق اعضاي ديگر گروه ياد بگيرند و تقليد كنند. موقع تقليد يك راه حل موفقيت آميز، نوجوانان ممكن است به طور آسان با نوجوانان ديگر در مقايسه با  تقليد ازتجربيات يك بزرگسال، همانند سازي كنند .نوجوانان همچنين ممكن است كه از طرف يك گروه، حمايت وپذيرش  دريافت كنند كه امكان دارد در محيطهاي ديگر آنرا به دست نياورند .(شاپيرو، پلتز ،برنادت – شاپيرو1998)در موقع مشاوره با يك گروه از نوجوانان ممكن است كه نياز به توجهات اضافي وجود داشته باشد براي مثال نوجوانان ممكن است كه رهبر گروه را به چشم والدين خود ببينند واحتمالاًمقاومت ويا كم احترامي بكنند .(جاكوپس ،ماسون وهارويل 1998)رهبر گروه نياز خواهد داشت كه در موقعيتهاي معيني كه مي تواند يك جو تفاهم ايجاد بكند،سرپرستي موثري را از خود نشان دهد .رهبر گروه همچنين نياز دارد كه مهارتهاي درماني معيني نظير انعطاف پذيري ،خونگرمي،بي ريايي وهمدلي را در مقابل رفتار غير قابل پيش بيني وبي ثبات از خود نشان دهد. (شاپيرو،پلتز،برنادت –شاپيرو1998ص210)به علاوه در حاليكه منافع مشاوره گروهي زياد است ،در شرايط معيني نوجوانان ممكن است در مقايسه با مشاوره گروهي، از مشاوره انفرادي سود بيشتري ببرند.درمانگر ونوجوان امكان دارد نياز به بحث وگفتگو در اين مورد داشته باشند .در موقع هدايت گروه درماني، يك جهت يابي تئوريك اغلب مبناي درمان است.اغلب برنامه هاي كنترل خشم روي درمانهاي رفتاري – شناختي تمركز دارند نظير رفتار درماني منطقي – هيجاني (گلدستين وگليك1987).عناصر شناختي روي باز سازي شناختي ،كاهش انگيختگي وخود كنترلي تاكيد مي كند ،در حاليكه عناصر رفتاري عموماً شامل تعديل رفتار ،مهارت حل مسئله ومهارتهاي اجتماعي است .برنامه هاي REBT)) (درمان رفتاري هيجاني –منطقي )مداخلات خود را روي يادگيري دقيق وفعالانه رفتارهاي مطلوب ،تقويت مهارتهاي بين فردي ،درك دقيق موقعيتها وكاهش انگيختگي خشم، پايه گذاري مي كند كه بايستي رفتار پرخاشگرانه را كاهش دهد .(تاماكي1994)

از تحقيقات تاماكي( 1994) چنين بر مي آيد كه برنامه هاي  REBTبايد براي نوجواناني كه مشكلات رفتاري وپرخاشگرانه دارند موثر باشد .روش درمان براي REBT به روشهاي شناختي ،روشهاي هيجاني ومتدهاي رفتاري تقسيم بندي مي شود .(كوري 2001 )روشهاي شناختي شامل آگاه ساختن نوجوانان از اظهارات غير منطقي است كه به آنها گفته مي شود وشامل ياد دادن نوجوانان در باره اينكه چگونه آن اظهاراتي را كه باور ندارند مديريت كنند. اگر يك نوجوان باور غير منطقي دارد ،درمانگر آن باور را به چالش خواهد كشيد وبه نوجوان ياد خواهد داد كه با آن باور مبارزه كند براي مثال اگر يك نوجوان به صورت پرخاشگرانه عمل مي كند به خاطر آن است كه باور دارد هيچ كس او را دوست ندارد .سپس درمانگر نياز دارد كه به باور او توجه كند ودر باره آن مباحثه كند. يك محيط گروهي اگر به طور موثر هدايت شود از طريق مباحثه وبه چالش كشيدن باور، كمك كننده خواهد بود.به طور مثال نوجوان به طور اميدوارانه حمايت اجتماعي را از طرف گروه به دست خواهد آورد وخواهد فهميد كه ديگران در حقيقت او را دوست دارند .

روشهاي شناختي شامل تئوري شخصيت A-B-Cاست.(كوري2001)A)) به معناي وقايع فعال كننده –(B )مخفف باورها وC) ) به معني پيامدهاي هيجاني ورفتاري است . اين تئوري اظهار مي دارد كه يك رويداد فعال كننده نظير طلاق،علت پيامدهايي مانند پرخاشگري نيست ،اما باورهايي كه به دنبال طلاق مي آيد مانند طرد شدن، مي تواند علت پرخاشگري باشد .اين تئوري به درمانگر ونوجوانان كمك ميكند كه باورهاي خودشكنانه را كه نوجوان دارد ،درك كنند.سپس درمانگر اين مسئله را الگو قرار مي دهد كه چگونه بصورت متفاوتي درباره نوجوان بينديشد .بعد از اصول A-B-C  ،D-E-F مي آيد .(كوري2001)(D )مداخلات مباحثه اي است كه وقتي مشاور به نوجوان كمك مي كند ،با باور غير منطقي مبارزه مي كند .(E) فلسفه موثري است كه نوجوان به جاي افكار نا سالم ،فلسفه منطقي سالم را جايگزين مي كند.(F) شامل يك دسته جديدي از احساسات است كه اگر يك فلسفه موثر جايگزين شد ، رشد وتكامل پيدا كند .فرايند كامل تئوري  A-B-C به نوجوانان كمك مي كند كه باورهاي غيرمنطقي شان را تغيير دهند .(كوري2001)REBT) ) همچنين شامل تكنيكهاي هيجاني است .(كوري2001)اين تكنيكها شامل تصوير سازي ذهني ،ايفاي نقش وياد دادن به نوجوانان درباره اينكه خود را ارزشمند بدانند،است.تصوير سازي ذهني شامل ياد دادن به نوجوانان براي تشكيل باورهاي هيجاني جديد است.

از نوجوان خواسته مي شود كه تخيل بكند، تفكر واحساس كند ودقيقاً آنگونه رفتار بكند كه مي انديشد ،احساس مي كند و همچنين در زندگي به طور واقعي رفتار كند.(كوري 2001 ،ص307) همين كه نوجوانان بتوانند رفتارهاي مناسب بروز دهند، آنها يك افزايش شانس در تغيير رفتارهاي مشكل دار را خواهند داشت. بازي كردن نقش به نوجوانان كمك مي كند تا از طريق بازي نقش هاي ممكن، با باورهاي غير منطقي كه در مورد يك موقعيت دارند ،مبارزه كنند .همچنين يك محيط گروهي بايستي براي كمك به نوجوانان در بازي سناريوهاي مختلف ،هدايت كننده باشد واعضاي گروه قادر باشند تا درباره چگونگي درك بازي نقش وتصوير سازي ذهني ، بينش پيدا كنند.روش بعدي كه  REBT  به كار مي برد ،تكنيكهاي رفتاري است كه درآن انجام تكاليف در زندگي واقعي ،بسيار مهم است.(كوري2001).  همچنين براي درمان نوجوانان پرخاشگر پروسيجرهاي رفتاري  مانند شرطي سازي كنشگر ،تقويت، وخود مديريتي به كار برده مي شود.نوجوانان تشويق مي شوند كه عملاً فعاليتهاي مختلفي را به منظور پيدا كردن بينش در باره كنشهاي واقعي ، انجام دهند .براي مثال يك نوجوان براي اينكه بتواند رفتار مطلوبي را انجام دهد وبه منظور تقويت اين رفتار پاداشي را دريافت مي كند كه نتيجتا ًوقوع بيشتر رفتارهاي دلخواه را افزايش خواهد داد .تحقيقي درباره ثمر بخشي REBT برروي گروههاي نوجوانان انجام شده است. (كندل،1993)و(كندل،رونان،اپس1991) نوجوانان پرخاشگر احتمالاً تحريفات شناختي دارند ،كه شامل فرايندهاي تفكر بدكار است.

به علاوه نوجوانان پرخاشگر قادر به تشخيص احساس ترس وناراحتي در موقعيتهاي معيني نيستند .در عوض انگيختگي كه آنها احساس مي كنند را به عنوان خشم مي نامند.(گاريسون واستولبرگ1983)درمان REBT به تحريفاتي مي پردازد كه تفكرات نوجوانان پرخاشگر را متمايز مي كند .درمان نياز به درگيري فعال درمانگر نظير سرمشق دهي وبازي نقش دارد.با سرمشق دهي درمانگر مي تواند در يك موقعيت افكار خودش را بيان كند،راه حلهاي مشكل را نشان دهد،وهمچنين براي هر راه حلي نتايج ممكن را بدهد .اعضاي گروه همچنين مي توانند در سرمشق دهي كمك كنند.نوجوانان تمايل دارند كه رفتارهاي همسالان خود را بيشترازرفتاربزرگسالان الگو قرار دهند.بازي نقش با وارد كردن نوجوان پرخاشگر به تمرينات مهارتهاي شناختي، اجتماعي وبين فردي درجلسات گروه مانند افزايش مهارتهاي همدلي،عمل مي كند. نتايج يك مطالعه ارزيابي تاثير  REBT روي نوجوانان پرخاشگر نشان داده است كه REBT از ديدگاه معلمان ووالدين نوجوانان، كاهش چشمگيري در رفتار پرخاشگرانه نوجوانان ايجاد كرده است .(كازدين،اسولت،داوسون،فرنچ ويونيس 1987)اين درجه بندي (كاهش ) بلافاصله بعد از گروه درماني ودرعرض يكسال پيگيري تعيين شده است.يافته هاي اين مطالعه ،در يافته هاي بعدي نيز به نتايج مشابهي رسيده است .(مانند ميراندا،2001،كازدين،باس ،سيگل وتوماس1989،كندل،ربر،مك لير،اپس ورونان1990،فيندلر،اكتون،كينگسلي وديوبي 1986)گلدستين(1988) يك برنامه شناختي –رفتاري كه مشكلات كنترل خشم نوجوانان را مورد توجه قرار مي دهد ،ارائه داد.

برنامه گروه درماني وي روي عناصر شناختي نظير: بازسازي شناختي ،كاهش انگيختگي ،خود كنترلي وعناصر رفتاري نظير: تغيير رفتار ،مهارتهاي حل مسئله ومهارتهاي اجتماعي متمركز شده است.برنامه مذكور براي گروههاي كوچك بيش از ده جلسه ،وهفته اي دو بار اختصاص داده است. همچنين تعدادي از مهارتهاي يادگيري– اجتماعي ،مواردي از قبيل پاسخ به احساسات ديگران ،آمادگي براي يك مصاحبه موفقيت آميز ،پاسخ به خشم ،دوري از دعوا،كنار آمدن با يك اتهام ،پاسخ به شكست وبيان عاطفه را ياد مي داد.(گلدستين1998) نتايج بدست آمده  پيشرفت خوبي را در چگونگي  پاسخ دانش آموزان به خشمشان در منزل ومدرسه نشان داده است.نوجوانان مراحل گذار وفشارهاي اجتماعي زيادي براي سازگاري در طول سالهاي نوجواني شان دارند.نوجوانان همچنين همراه با مشكلات ديگر، افزايش ناگهاني رشد وبلوغ را نيز تجربه كرده و ياد مي گيرند كه افكار انتزاعي ومنطقي را تركيب كنند،تغييرات خود انگاره را مديريت كنند ونوسانات مكرر خلق داشته باشند.

در طول نوجواني همچنين يك نياز قوي به تاييد از طرف همسالان وجود دارد .اگر نوجوانان يك شبكه حمايتي اجتماعي نداشته باشند ،امكان دارد سطح بالايي از رفتارهاي پرخاشگرانه فيزيكي وكلامي را از خود بروز داده ،مخرب وتكانشي باشند وبه طور مكرر از تكاليف كلاسي سر باز زنند.به دليل اين نگراني در مورد نوجوانان ،گروه درماني اغلب براي پرداختن به موضوع پرخاشگري وكنترل خشم آنها به كار برده مي شود. مخصوصاً به نظر مي رسد نوجوانان به گروه درماني خوب پاسخ مي دهند ،به خصوص وقتي كه يك شبكه حمايتي اجتماعي در زندگي شان وجود نداشته باشد .به علاوه تحقيقات نشان داده است كه درمان رفتاري هيجاني –منطقي  REBT در گروه درماني نوجوانان پرخاشگر مورد مشاوره ،موثر بوده است.تمركز درمان REBT به نظر مي رسد كه به طور كافي روي شكايات مربوط به پرخاشگري نوجوانان بوده وشامل تحريفات شناختي آنها ،مهارتهاي حل مشكل ،مهارتهاي اجتماعي ومديريت خشم مي باشد.با نگراني هاي ملي در مورد پرخاشگري نوجوان ،اين نوجوانان بايستي مراقبتهاي مناسب ودرمانهاي در دسترس را در يافت كنند .شركت در گروه درماني با جهت گيري هاي شناختي –رفتاري يك نمونه از كمك موثر به اين جمعيت مي باشد.

 ترجمه  : یاور وحدتی کارشناس ارشد روانشناسی 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت10:53توسط الناز زفیعی | |